ای مرگ بیا کز زندگی من سیرم
عمریست که با خودم درگیرم
صد حیف جوانیم چنین گشت تباه
حاصل عمرم و دنیای خودم گشت سیاه
خیری ندیده ام از این دوروز دنیا
هرگز نبوده ام چشم به راه فردا
هرگز نشدم ز دست بختم دلشاد
هرگز نشدم ز دست غمها آزاد
هرگز دستی به گرمی دستم نگرفت
هیچ کس سراغی ز بود و هستم نگرفت
دلتنگ منو این دل من کس نشده
برای من هیچ کس دلواپس نشده
با این دل من یار بجز غصه نبود
شعری برای من بجز غم نسرود